روایتی از حضور رهبر انقلاب اسلامی در اجلاس جهانی علما و بیداری اسلامی(حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا زائری)
آرزوی سید بود این… سید جمال الدین اسدآبادی، آرزوی سید بود این… سید موسی صدر، آرزوی سید بود این… سید روحالله خمینی. این كه جماعتی از عالمان دینی و رهبران مسلمانان از این سوی و آن سوی دنیا دور هم جمع بشوند؛ همین… تا همین جایش به هزار و یك دلیل شدنی نبود.
حالا جماعتی، جمعیتی از سیاه و سفید، پیر و جوان، عرب و عجم، از آسیا و اروپا و آفریقا عمامه در عمامه دور هم نشستهاند و از در سالن كه میخواهی وارد شوی پرده كعبه در قابی از چوب و شیشه تكلیف تو را معلوم میكند، میفهمی زیر كدام پرچم همه جمع شدهاند. و تو میدانی در چه وضع و احوالی دارد این اتفاق بزرگ و مبارك روی میدهد؛ اینها پارههای پیكری هستند كه مجروح و نیمهجان هر روز زخمی تازه بر میدارد، جهان اسلام امروز چون جسمی است كه هم حرامیان جامه و دستارش غارت كردهاند و هم گرگهای بیابان به جانش افتادهاند. چنگ و دندان این گرگها امروز چنان در گوشت سوریه افتاده است كه میدانی به این راحتیها رهایش نمیكنند. آتش جنگ و جدال شیعه و سنی كه دهها سال نمیتوانستند این طور شعله ور كنند حالا همه جا را گرفته است، از شبكههای تلویزیونی ماهوارهای تا كوچهها و خیابانهای قاهره و طرابلس.
در چنین روزهایی جماعت دور هم جمع شده اند! كدام جماعت؟ عمامه در عمامه از مصر و عراق و لبنان و فلسطین. كجا؟ در پایتخت جمهوری اسلامی ایران و حالا قرار است رهبر انقلاب از راه برسد و با این جماعت سخن بگوید. جای سید جمال خالی و جای امام موسی صدر. چه آرزوها داشت سید جمال برای این جماعت و در خواب فقط میدید چنین روزی را، وقتی در قاهره و كابل و استانبول پنج نفر و ده نفر آدم جمع میكرد تا شرارههای سینهاش را بشنوند و سوختن دلش را ببینند. چه خیالها داشت امام موسی صدر وقتی بیقرار و بیآرام از آفریقا به اروپا و از قم به نجف میرفت، دیدهای و شنیدهای كه چگونه سراسیمه و بیتاب به هر صاحب عمامهای می رسید خوابها را بر میآشفت و از بیداری سخن میگفت. جای امام موسی صدر خالی، او كه وقتی به منبر میرفت مسیحیان میگفتند گویی مسیح آمده است و مسلمانان میدیدند فرزند پیامبر در محراب ایستاده است و آن وقت بود كه سنی و شیعه پشت سرش به نماز میایستادند، در قاهره و مسجد دانشگاه بزرگ «الازهر» مگر همگان را به همین شگفتی نیاورد؟
دلت هوای سید جمال را میكند و شوق امام موسی صدر را مییابد. به جماعتی نگاه میكنی كه آرام آرام وارد سالن اجلاس میشوند، به نام بیداری اسلامی و در روزگاری كه جهان اسلام بیش از هر زمان دیگر نیازمند بیداری است و محتاج فهم و شناخت تهدیدها و خطرها و نیازمند همدلی و وحدت. تو كه از حجم توطئهها و سرعت تهدیدهای دشمن برای این جماعت خبر داری میفهمی معنی این همایش چیست، تو میفهمی كنار هم نشستن این آدمها چه رمزی و چه رازی با خود دارد، تو میفهمی در زیر سنگباران دسیسه و نیرنگ و فتنه و آشوب وقتی چتر مفتی اعظم اهل سنت استرالیا برای انتشار كتابچه «ولایت فقیه» باز میشود چه فضایی ایجاد میكند و حضور امثال او در این گونه جلسات چه سدی در برابر سیلاب توطئهها میكشد. امروز جای امام موسی صدر خالی است كه با آن چهرهی زیبا و درخشان قدم به این سالن بگذارد، با آن قامت بلند و استوار در میان این جماعت قدم بردارد و بر این جایگاه بنشیند و با آن منطق استوار و بیان دلنشین و شیرین سخن بگوید.
وقتی مهمانان در سالن اصلی مستقر شدهاند برخی به اتاق بزرگی هدایت میشوند كه قرار است قبل از آغاز جلسه در آنجا رهبر انقلاب را زیارت كنند. مهمانهای ویژه و شخصیتهای مشهورتر و برجستهتر در این اتاق جمع شدهاند كه رهبر انقلاب از راه میرسند و به سراغ آنها میروند. با یكایك مهمانها احوالپرسی میكنند و آنها را در آغوش میگیرند؛ برخی دست آقا را میبوسند و برخی چون ارادتمندی آشنا و قدیمی صمیمانه سخن میگویند. اینها چهرههای برجستهای از علمای جهان اسلام هستند و اگر بخواهی رهبر انقلاب را با آنها مقایسه كنی حتی اگر دشمنش باشی باید به حقیقت اعتراف كنی، حتی اگر او را نخواهی باید واقعیت را بپذیری كه رهبر انقلاب یك سر و گردن از همه آنها بالاتر است، یعزّ من یشاء… كار عالم دست خداست؛ نه محاسبات و تدبیرات سیاسی و اقتصادی و حتی شخصی. وقار و هیبت و شكوه و جلال ظاهری این مرد در عین رفتاری متواضعانه و بسیار صمیمی در سادهترین برخورد و اولین نگاه به چشم میآید. بعد هم كه همه به سالن اصلی میروند و برنامه با ورود رهبر انقلاب آغاز میشود و به جای مسئولان رسمی دو روحانی شیعه و دو روحانی سنی از ایران پشت سر ایشان قرار می گیرند باز ابهت و قدرت شخصیتی رهبر انقلاب به وضوح آشكار است؛ ذلك فضل الله یؤتیه من یشاء.
سرود جمهوری اسلامی پخش میشود و همه به احترام ایستادهاند… عالمان شهیدی كه غریبانه زیر شكنجههای طاغوت جان دادند، روحانیون آزادهای كه در جبهههای نبرد در خاك و خون غلتیدند یا به اسارت بعثیها درآمدند، آنها باید این هیمنه و عظمت را میدیدند؛ شهیدان پیچیده در گوشِ زمان فریادتان! این جا در تهران زیر پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی و كلمهی «الله» و به نام جاودانهی امام خمینی، نمایندگان جهان اسلام به احترام ایستادهاند. صحبتهای آقا كه آغاز میشود فضای سالن دیدنی است، طنین محكم سخنرانی با ترصیع آیات قرآنی و تلاوت آیات به لهجهی عربی برای عالمان مسلمان از هر كشور و با هر زبان كه باشند تحسین برانگیز است. سیر منطقی بحث و ترتیب عالمانهی موضوع شخصیت رهبری را بیشتر آشكار میكند… تا مرد سخن نگفته باشد، علم و هنرش نهفته باشد.در این جایگاه و در چنین روزهایی و با این مخاطبان و این فضا به راحتی بحث میتوانست جنبهی شعاری و احساسی پیدا كند، در حالی كه خطابهای مكتوب بود و قرائت متن از پیش نوشتهشده توسط رهبر انقلاب هم نشاندهندهی تأمل و دقت پیشین بود كه كار ترجمهی همزمان را آسانتر و دقیقتر میكرد و هم رفتاری كاملاً امروزین و در طراز جلسهای بینالمللی و با آداب القای سخنرانی در قالبهای متعارف.
طرح موضوع ایجاد تمدن درخشان اسلامی به عنوان هدف بیداری اسلامی، افق دید وسیع و تفكر عمیق و آیندهنگری رهبری را نشان میداد. می پرسی جماعت چه حالی داشتند؟ از مهمان مصری میگویم كه فقط ذوقزده ماشاءالله و بسمالله میگفت و سر تكان میداد به شوق و تحسین كه در گفتاری مختصر همهی موضوعات به شكلی زیبا و دلنشین مطرح شد و حسرت میخورد كه كاش دیگر رهبران و حاكمان كشورهای اسلامی چنین بودند.
حضرت آیتالله خامنهای از وعدههای الهی میگویند و پیروزی انقلای اسلامی در ایران به عنوان یك نمونه و آیات قرآنی بشارت به مادر موسی علیهالسلام را میخوانند: «بیداری اسلامی مبشّر حوادث بزرگتری است كه در آینده اتفاق خواهد افتاد! تحقق معجزگون وعدههای الهی نشانه امیدبخشی است كه تحقق وعدههای بزرگتر را نوید میدهد.»
ذكر رسانههای مدرن و هنر و سینما به عنوان لوازم تمدنسازی در كنار محورهایی چون اجتهاد و پاسخگویی به نیاز روز و پرهیز از تحجر و التقاط و اشاره به ضرورت ایجاد رفاه عمومی در كنار نیاز به استقرار عدالت و گسترش اخلاق انسانی اندیشهای جامع و پویا و اصیل را معرفی میكند. بعد هم رهبر انقلاب دفع دخل مقدر میكنند كه: «تجربه نشان داده كه اینها ممكن و در دسترس جوامع ماست، نه باید شتابزده و نه باید بدبینانه نگاه كرد.»توجه عمیق حضار به سخنرانی نشان میدهد همه متوجه اهمیت این گفتار در این مقطع زمانی هستند. آقا ادامه میدهند: ما با غرب و هیچ گروه از انسانها مشكل نداریم، مبنای ما سخن امام علیبنابیطالب علیهالسلام است كه «الناس صنفان، إما أخ لك فی الدین أو نظیر لك فی الخلق»۱ راستی این سطح از اندیشه و تفكر و این شیوه از بیان و سخن را كدام یك از مهمانان میتوانند در سران كشورهای خود سراغ بگیرند؟
بیسبب نیست كه یكی از مهمانان قبل از آغاز جلسه به ما كه در باره موضوعات داخلی كشور خودمان بحث میكنیم میگوید: در مرحلهی فعلی و سالهای آینده همه میدانند كه نقش رهبری پررنگتر از گذشته و صفبندیهای بینالمللی حساستر و نقش ایران مهمتر از هر زمان دیگر است.»وقتی صحبتهای آقا تمام می شود از میان مهمانان عبور می كنند. میپرسی چه شد؟ گفتنی نیست. من ازدحام و جمعیت زیاد دیدهام ولی این صحنه ها باور كردنی نبود. چند بار راستی برای جان آقا نگران شدم بس كه جماعت بر دست و پای هم ریخته بودند. باور كردنی نبود اینها كه عالمان شهر و دیار خویشند اینگونه برای دستدادن و تبرك جستن به آقا سراسیمه شوند و بیقرار باشند.
در نهج البلاغه خوانده بودم كه: «حتی شُقّ عطفای و وطئ الحسنان!؛ از هجوم مردم جامه هایم شكافته و انگشتها فشرده شد…»۲ و اكنون میدیدم كه جلوهی شكوهمند رهبری از سلاله آن حضرت - كه خود را خاك پای غلام صاحب نهجالبلاغه هم نمیداند- چنان جماعت را شیفته و دلداده كرده كه بسیاری از آنان بیقرار و ناآرام شدهاند. یكی چفیهی آقا را میستاند و یكی بر عبای ایشان دست میكشد. یك عالم سنی گریه میكند و چند نفر دیگر از گریه او متأثر میشوند.
باورت می شود در چنین حالی آقا متوجه عالمی لبنانی باشند كه روی صندلی چرخدار نشسته و تلاش كنند خود را به او برسانند؟ انبوه جمعیت سه بار موج بر میدارد و رهبر را با خود جا به جا میكند ولی با این حال برای سومین بار خود را به مهمان لبنانی میرسانند كه نمیتواند حركت كند و جلو بیاید. از دور می بینم كه او را در آغوش میگیرند و میبوسند. آقا تشریف بردهاند و جمعیت آرام شده است. مهمان لبنانی چنان از ابراز توجه و لطف آقا به وجد آمده كه هنوز گریه میكند.هنگامی كه هیأت رئیسه در جایگاه خود نشستهاند، نماهنگ زیبایی دربارهی بیداری اسلامی در حال پخش است و با صدای «الله اكبر» تصویر شكستن بتها روی چهرهی اوباما دیزالو میشود؛ یكی از مهمانان به دیگران نگاه میكند و لبخند میزند.
جای سید جمال خالی نیست، جای امام موسی صدر خالی نیست. رهبری با چنان ابهت و اقتداری در این صحنه حاضر شدهاند كه جای همه را پر كرده اند؛ سید جمال اگر بود آرزوهای خویش را این جا تجسم یافته میدید و امام موسی صدر اگر بود زبان به تحسین و آفرین میگشود كه: آنچه خوبان همه دارند…
لو جئته لرأیت الناس فی رجل … و الدهر فی ساعة … و الأرض فی دار!
منبع: http://farsi.khamenei.ir
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)