روز از نیمه گذشته بود، که از خانه «حِزَامِ بْنِ خَالِد» خارج شد. عقیل مسرور و شادمان،
راهی خانه برادر شد. خوشحال بود، که مأموریتش را به خوبی انجام داده، در دورهای که شاعری،
قصهپردازی، شمشیرزنی و غیبگویی باعث تفاخر بود، او نیز به علم اَنساب
و… بیشتر »
فرم در حال بارگذاری ...
There are 3 comments on this post but you must be logged in to see the comments. در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)