راوی گوید: وقتی حسین بن علی(علیه السلام) کشته شد و سر مبارکش را برداشتند، دور هم نشسته و شراب خواری نمودند، همان طور که سر را دست به دست می دادند، دیدند دستی آمد و با قلمی آهنین این شعر را بر روی دیوار نوشت:
اَتَرجُوا اُمّهٌ قَتَلَت حُسَیناً شَفاعَهَ جَدِّه یَومَ الحِسابِ
«آیا امتی که حسین را کشتند امید شفاعت جدّ او را در روز قیامت دارند».
وقتی این صحنه را دیده و این شعر را شنیدند، سر مقدس را ترک کرده و پا به فرار گذاشتند(و سپس بازگشتند).
به این می اندیشم که چطور می شود افرادی اینچنین از مقام والای انسانیت نزول پیدا می کنند. انسانی از اعلی علیین به اسفل السافلین می رسد! برای چه؟ به چه قیمت؟ آیا دنیا اینقدر با ارزش است که بخاطر آن سر عزیز پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را از تن مبارکش جدا می کنند و بدتر و پست از آن(آقاجان یا صاحب الزمان معذرت می خواهم) بر بالای سر مبارک به میگساری و خوشگذرانی می پردازند. حتی کلام حق هم ضمیر خفته آنها را بیدار نمی کند. مال حرام؟ طمع ثروت؟ حرص جاه و مقام؟ … به کدام دلیل؟ کدام یک ارزش از دست دادن زندگی جاوید و بدست آوردن عذاب ابدی را دارد؟
ای عزیزان! مراقب باشیم… لحظه لحظه تاریخ برای ما عبرت است. نکند یک روز بخاطر دنیا، عقبی را نابود کنیم و زمانی بیدار شویم که پشیمانی ما را سودی نبخشد…..
فرارسیدن ماه صفر، ماه حزن و اندوه اهل بیت(علیهم السلام) را به پیشگاه حضرت صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و حضور شما عزیزان تسلیت عرض می نماییم.
هدیه به روح پرفتوح شهدای گرانقدر کربلا 5 صلوات
«به قلم طلبه»
یک نظر برای این مطلب وارد شده . جهت دیدن نظر ، وارد سامانه شوید. در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)