خداوندا! روزی شهادت میخواهم كه از همه چیز خبری هست، الا شهادت!!
… خداوندا! فقط میخواهم شهید شوم، شهید در راه تو. خدایا مرا بپذیر و در جمع شهدا قرار بده.
با تمام وجود درك كردم كه عشق واقعی تویی و عشق به شهادت بهترین راه برای دست یافتن به این عشق است.
نمیدانم چه باید كرد؛ فقط میدانم زندگی در این دنیا بسیار سخت میباشد. واقعاً جایی برای خودم نمییابم. هر موقع آماده میشوم چند كلمهای بنویسم، آنقدر حرف دارم كه نمیدانم كدام را بنویسم؟ از درد دنیا، از دوری از شهدا، از سختی زندگی دنیایی، از درد دست خالی بودن برای فردای آن دنیا و هزاران هزار حرف دیگر كه در یك كلام اگر نبود امید به حضرت حق واقعاً چه باید میكردیم؟!
راستی چه بگویم؟ سینهام از دوری دوستان سفر كرده، از درد، دیگر تحمل ندارد.
خداوندا! تو كمك كن چه كنم؟ فقط و فقط به امید و لطف حضرت تو امیدوار هستم.
خداوندا! خود میدانم بد بودم و چه كردم كه از كاروان دوستان شهیدم عقب ماندهام و دوران سخت را باید تحمل كنم.
ای خدای كریم! ای خدای عزیز و رحیم و كریم! تو كمك كن به جمع دوستان شهیدم بپیوندم.
وقتی به عكس نگاه میكنم، از درد سختی كه تمام وجودم را میگیرد، دیگر تحمل دیدن ندارم. دوران لطف بیمنتهای حضرت حق، دوران جهاد، دوران عشق دوران، رسیدن آسان به حضرت حق. وای! من بودم نفهمیدم. وای! من هستم كه باید سختی دوران را طی كنم.
الله اكبر؛ خداوندا! خودت كمك كن.
خداوندا! تو را به خون شهدای عزیز و همه بندگان خوبت قسم میدهم شهادت را در همین دوران نصیب بفرما. و توفیقم بده هر چه زودتر به دوستان شهیدم برسم.
« فرازهایی از وصیتنامه شهید احمد كاظمی»
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)