باری دیگر به شوق دیدنت در جاده ای پا نهاده ام که میگویند جاده انتظار نام دارد
آقا جان همه به عمق جاده ای نگاه میکنیم که تو قرار است بیایی و با آمدنت چشمان منتظر بندگانت را روشن کنی
آقا جان همه با دستانی پر به پیشوازت آمدن ولی من با دستانی خالی و سری به زیر آمدم ولی تنها دلخوشی ام این است که تو آنقدر مهربانی که چشم انتظاری مرا هم قبول می کنی
آقا جان ذکر لب همه ما که در این جاده ایستاده ایم این است
اللهم کن لولیک الفرج…
و از گفتنش و انتظار کشیدن خسته نمیشویم چون امیدمان این است که گل نرگس را ببینیم
غروب جمعه شد باز نیامدی جمعه دیگر میاییم
آری اینبار حتما میایی
فرم در حال بارگذاری ...
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)