چکیده:
سیمای حقیقی حجاب، حضور در لباسی است که زن با مدد آن بتواند بدون آسیب های اجتماعی و روحی به انجام وظایف دینی و اجتماعی خود همت گمارد. در متون دینی نیز نقل ها و روایات معتبر بسیاری برای بیان کم و کیف این آثار و فواید حجاب و عفاف موجود است که از آن جمله می توان امنیت اجتماعی، تعالی معنوی، سلامت روحی و بهداشت جنسی، آرامش و استحکام خانواده را برشمرد.
حجاب ضمن تأثیر بر سلامت روانی اخلاقی جامعه، پاکی و طهارت و ارتقای شخصیت زن، نه تنها مانع آزادی او نمی شود، بلکه به او نقش دفاعی در برابر آسیبهای فردی و اجتماعی می بخشد و بهداشت روانی اخلاقی جامعه را به ارمغان می آورد.
کلید واژگان: بهداشت، روان، حجاب، اجتماع، قرآن، حدیث.
مقدمه:
حجاب به عنوان یکی از مهمترین مسائل اجتماعی، جایگاه والایی در تأمین بهداشت روانی جامعه دارد. بدین سان که با نهادینه شدن این مقوله در اجتماع، و با فرهنگ سازی مناسب در عرصه اجتماع، بسیاری از بیماری های روانی ناشی از بی حجابی یا بدحجابی، درمان و یا ریشه کن خواهد شد. اگر نیک بنگریم، خواهیم دید که بسیاری از بیماریهای روانی اخلاقی، که شاید در وهله اول، مهم به نظر نرسد ولی آثار و پیامدهای منفی فراوانی به دنبال دارد، از این مقوله سرچشمه می گیرد.
اینک در این مجموعه ما برآنیم که جستاری در مقوله حجاب و نقش آن در بهداشت روانی جامعه داشته و با راهکارهای قرآن جهت درمان بیماری بی حجابی و بدحجابی، آشنا شویم.
الف) ادبیات تحقیق (کلیات):
1 ـ مفهوم شناسی:
1 ـ1 مفهوم شناسی بهداشت روان:
تعریف بهداشت و سلامت روان، چندان ساده نیست و برخی بر این باورند که اصولاً تعریف سلامت روانی ممکن نیست و مشکل بحث بهداشتی روانی هم از آنجا سرچشمه می گیرد که هنوز تعریفی صحیح و قابل قبولی برای هنجار، بیماری و سلامتی در دست نیست.(1)
اصطلاح بهداشت روانی از آن دسته از مفاهیمی است که در روانشناسی مورد مناقشه فراوانی بوده و هست و این جدال از آنجا سرچشمه می گیرد که هنوز تعریفی صحیح برای بهنجاری(2) نداریم. از سوی دیگر تعاریفی از بهداشت روان ارائه گردیده که برخی از آنان را بررسی می کنیم. بسیاری از مردم طبقه بندیهای هنجار و ناهنجاری در بهداشت روان را به طور ذهنی و بدون دقت و غالباً به صورت ارزش گذارانه و در اشاره به رفتار خوب یا بد به کار می برند. مازلو(3) در این باره می گوید: «به طور کلی کوشش های صورت گرفته برای تعریف بهنجاری، یا جنبه آماری داشته و یا به فرهنگی خاص مربوط می شده و یا جنبه ی پزشکی ـ بیولوژیک داشته است. اما این ها فقط تعاریف رسمی اند، نه تعاریف معمولی و روزمره. معنای غیر رسمی این واژه، صریح و روشن است. اکثر مردم هنگامیکه می پرسند، بهنجار چیست؟، همین معنای غیر رسمی را در ذهن دارند. این در اکثر موارد حتی در مورد افراد حرفه ای، هنگامی که اوقات غیر رسمیشان را می گذارنند، یک سؤال ارزشی به شمار می رود و منظور از این سؤال عملاً این است که چه چیز را باید ارج نهیم؟ چه چیز برای ما خوب است و چه چیز بد؟ از چه چیز باید نگران باشیم و از چه چیز باید احساس گناه، و یا احساس تقوا کنیم»(4).
روانپزشکان، سالم بودن را نداشتن علائم بیماری روانی تلقی می کنند، به عبارت دیگر، سلامتی و بیماری را در دو قطب مخالف یکدیگر قرار می دهند و برای اینکه فرد سالمی بیمار شود بایستی از قطب سالم به قطب مخالف برود.(5)
روان کاوان، برخورد بدبینانه ای با این اصطلاح داشته و انسان را افسانه ای بیش نمی دانند.
در عین حال، سلامت نسبی را حاصل تعامل میان قسمتهای مختلف شخصیت از جمله «نهاد»(6)، «من»(7) ، «من برتر»(8) و مقتضیات محیط معرفی می کنند و بهنجاری را میانجیگری صحیح و منطقی «من» بین دو قسمت «نهاد»، و «من برتر» می دانند.
رویکردهای جدیدتر در روانشناسی توسط شناخت گرایان بیش از پیش بر روی تفکرات و تفسیرهای ذهنی اشخاص تأکید دارند. هر چند که سایر عوامل آسیب پذیری را نادیده نمی گیرند، عواملی همچون تجربه رویدادهای خاص در گذشته، این دسته از روانشناسان، بروز احساسات ناخوشایندی همچون اضطراب، افسردگی، ترس ها و… را حاصل تفکرات منفی می دانند و سلامت روان را در پرتو تفکر منطقی، تفسیرهای مثبت و طرحواره ها و شناخت واژه هایی که قابلیت تفسیر این جهان هستی را به شکل مناسب و کلی دارا هستند، در نظر می گیرند.(9)
1 ـ 1ـ 1 دیدگاه نگارنده:
تعاریف یاد شده پیرامون بهداشت روان، از جهات متعدد قابل نقد و بررسی و اضافات است؛ چرا که این تعاریف جامع افراد نیست. تعریفی که به نظر نگارنده، جامع و کامل است بدین شرح است:
بهداشت روان، اصول، قواعد و روشهایی است که در طی چهار مرحله، فرد را از آشفتگی و پریشان حالی می رهاند و آرامش روحی،روانی او انسجام شخصیتی را برای افراد به ارمغان می آورد. آن چهار مرحله بدین ترتیب است.
مرحله اول:
تأمین، ایجاد و حفظ: این مرحله بیشتر به جنبه های بهداشتی و سعی در ایجاد عوامل سلامتی و پیشگیری قضیه اشاره دارد؛چرا که پیشگیری مقدم بر درمان است.
مرحله دوم:
تعادل: بعد از سپری کردن مرحله اول، فرد باید به دنبال تعادل شخصیتی و روانی باشد.
مرحله ی سوم:
مهمترین مرحله در رسیدن به هدف، مرحله سوم است. در این مرحله شخص باید عواملی را که منجر به آرامش روانی می باشد به عبارت دیگر، ما حصل مراحل قبل را در خود تقویت نماید.
مرحله ی چهارم:
تکامل: اخرین مرحله، تکامل است و آن سیر حرکت تکاملی است برای رسیدن به تکامل نفس. فرد در این بخش به ویژگیهای نهان شخصیتی خویش پی می برد و با درمان بیماریها و کاستیهای نفسانی خویش، به مرحله کمال و انسجام نائل می گردد.
1ـ 2 مفهوم شناسی حجاب و عفاف:
«حجاب» و «عفاف» هر دو به معنای منع و امتناع است. حجاب به معنی پوشش، چادر، پرده، چادر زنان، نقاب،روبند، روپوش، حائل و حاجز و هر گونه پرده یا وسیله جدا سازی است. شاید ساده ترین تعریف حجاب همان منع و بازداری باشد؛ با این تفاوت که منع و بازداری در حجاب، مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفاف مربوط به باطن و درون است.(10) البته از نگاه معصومان(علیه السلام) شخص عفیف کسی است که آثار عفت و پاکدامنی در اعضا و جوارح، رفتار و کردار و خلاصه در تمام شئون زندگی اش حکمفرما باشد.(11)
1ـ2ـ1 حجاب قرآنی: در قرآن برای تشریع حجاب و حدود آن، آیاتی چند وجود دارد که به برخی از آنان اشاره می کنیم.
خداوند سبحان در آیه ی 59 سوره احزاب می فرماید: «یاایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفوراً رحیما؛ ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مؤمن بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و آزار نبینند. و خداوند بخشنده و مهربان است.»(12)
«جلاب» که در این آیه شریفه آمده است، به معنای پوشش سراسری است. علامه طبرسی در ذیل این آیه چنین می نویسد، بنگرید:
جلباب، عبارت از روسری بلندی است که هنگام خارج شدن از خانه، زنان به وسیله آن سر و صورت خود را می پوشانند… مقصود این است که با روپوشی که زن بر تن می کند، محل گریبان و گردن را بپوشاند اکثر لغت شناسان، جلباب را چیزی شبیه به چادر معنا کرده اند.(13) در آیه فوق کلمات دیگری نیز به کار رفته (مانند جیب و خمار) که تحقیق در آنها نشان می دهد که قرآن چه اندازه در تبیین حدود حجاب زنان، دقیق و جامع سخن گفته است. از سیاق و روح این آیه شریفه می توان دریافت که بخش مهمی از امنیت روحی و اجتماعی زنان و ایمنی از آزار ناکسان، در گرو پوشاندن است.
نیز در سوره نور به تفصیل درباره حجاب و حرمت نگاه به نامحرمان سخن به میان آمده است، بنگرید:
«قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ان الله خبیر بما یصنعون(30) به مردان مؤمن بگو که چشمان خویش فروگیرند و شرمگاه خود نگه دارند. این برایشان پاکیزه تر است. زیرا خدا به کارهایی که می کنند آگاه است(30) و به زنان مؤمن بگو که چشمان خویش فروگیرند و شرمگاه خود نگه دارند و زینتهای خود را جز آن مقدار که پیداست آشکار نکنند و مقنعه های خود را تا گریبان فروگذارند و زینتهای خود را آشکار نکنند، جز برای شوهر خود یا پدر خود یا پدر شوهر خود یا پسر خود یا پسر شوهر خود یا برادر خود یا پسر برادر خود، یا پسر خواهر خود یا زنان همکیش خود، یا بندگان خود، یا مردان خدمتگزار خود که رغبت به آن ندارند، یا کودکانی که از شرمگاه زنان بی خبرند. و نیز چنان پای بر زمین نزنند تا آن زینت که پنهان کرده اند دانسته شود. ای مؤمنان، همگان به درگاه خدا توبه کنید، باشد که رستگار گردید(14).
و در سوره احزاب، آیه 32 خطاب به همسران پیامبر چنین آمده است:
فرم در حال بارگذاری ...
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)